رهبر معظم انقلاب درباره انس با قرآن مي فرمايد:در اين فضاي آلوده ماديات، شايسته است در درياي بي كران معنويت قرآن كريم شنا كرد؛ تا از پليدي هاي دنيا، پاك شد و اين، جز با انس مدام با اين كتاب آسماني، ممكن نيست. تلاوت، مقدمه انس با قرآنقرآن، كلام پروردگار مهربان است. خواندن و نگاه به آيات آن، زنگار را از دل مي زدايد و انسان با تلاوت هر آيه، پل هايي از نردبان معنويت را طي مي كند. اين تلاوت، خود زمينه انس را فراهم مي آورد. مقام معظم رهبري در اين باره مي فرمايد: من بارها گفته ام؛ باز هم مي گويم: ما تلاوت برجسته قرآن را در اين كشور دنبال مي كنيم؛ براي اين كه اُنس با قرآن و تلاوت قرآن در بين مردم، عموميت پيدا كند. عزيزان من! بايد با قرآن اُنس پيدا كنيد.1 صوت زيبا، زيور قرآنتلاوت اگر زيبا باشد، .... |
أوَّلُ ما ظَهَرَ مِن حِكَمِ لُقمانَ أنَّ تاجِراً سَكِرَ وخاطَرَ نَديمَهُ أن يَشرَبَ ماءَ البَحرِ كُلَّهُ وإلاّ سَلَّمَ إلَيهِ مالَهُ وأهلَهُ ، فَلَمّا أصبَحَ وصَحا نَدِمَ وجَعَلَ صاحِبُهُ يُطالِبُهُ بِذلِكَ .
فَقالَ لُقمانُ : أنَا اُخَلِّصُكَ بِشَرطِ أن لا تَعودَ إلى مِثلِهِ . قُل : أ أَشرَبُ الماءَ الَّذي كان فيهِ وَقتَئِذٍ فَأتِني بِهِ ، أو أشرَبُ ماءَهُ الآنَ فَسُدَّ أفواهَهُ لِأَشرَبَهُ ، أو أشرَبُ الماءَ الَّذي يَأتي بِهِ فَاصبِر حَتّى يَأتِيَ ، فَأَمسَكَ صاحِبُهُ عَنهُ .
بحار الأنوار:
نخستين حكمتى كه از لقمان آشكار شد، اين بود كه: تاجرى مست شد و با همپيالهاش شرط بست كه همه آب درياچه را بنوشد و گرنه ، خود و عيالش تسليم او شوند. وقتى صبح شد و به هوش آمد ، [از اين شرطبندى] پشيمان شد. رفيقش از او مىخواست كه به شرط عمل كند .
لقمان گفت : «من تو را [از اين مخمصه] خلاص مىكنم ؛ به شرط اين كه ديگر چنين كارى نكنى . [به طلبكار] بگو: آيا آبى را كه شرط كرديم، بنوشم ؟ پس آن را بياور [تا بنوشم] . يا آبى را كه الان در درياچه است ، بنوشم ؟ پس دهانههايش را ببند تا آن را بنوشم . يا آبى را كه بعدا خواهد آمد ، بنوشم ؟ پس صبر كن تا بيايد!» .
[با اين استدلال] ، رفيقش از او دست بر داشت .
الدر المنثور عن عكرمة :
سَكِرَ مَولاهُ فَخاطَرَ قَوماً عَلى أن يَشرَبَ ماءَ بُحَيرَةَ ، فَلَمّا أفاقَ عَرَفَ ما وَقَعَ مِنهُ ، فَدَعا لُقمانَ فَقالَ : لِمِثلِ هذا كُنتُ أخبَؤُكَ .
فَقالَ : اِجمَعهُم ، فَلَمَّا اجتَمَعوا قالَ : عَلى أيِّ شَيءٍ خاطَرتُموهُ ؟ قالوا : عَلى أن يَشرَبَ ماءَ هذِهِ البُحَيرَةِ . قالَ : فَإِنَّ لَها مَوادَّ ، فَاحبِسوا مَوادَّها عَنها . قالوا : كَيفَ نَستَطيعُ أن نَحبِسَ مَوادَّها ؟ قالَ : وكَيفَ يَستَطيعُ أن يَشرَبَها ولَها مَوادُّ!
الدرّ المنثور
ـ به نقل از عِكرِمه ـ: مولاى لقمان، مست شد و با گروهى شرط بست كه آب درياچهاى را بنوشد . وقتى به هوش آمد، فهميد كه چه شرطى [مُحال] بسته است. لقمان را خواست و به او گفت: تو را براى چنين مشكلاتى پنهان داشتهام [ ، پس چارهاى بينديش] .
لقمان گفت: «آنها را جمع كن» .
وقتى گرد آمدند ، به آنان گفت: «بر سرِ چه چيز با او شرط بستيد؟» .
گفتند: بر سرِ اين كه آب درياچه را بنوشد.
لقمان گفت: «اين درياچه مواد و اجسامى دارد . آنها را جدا سازيد» .
گفتند: چگونه مىتوانيم اجسام آن را جدا كنيم؟
لقمان گفت: «پس چگونه مىتواند آب را با آن اجسام بنوشد؟! » .
41) كوثر، 1 - 2.
42) ابراهيم، 7
------------------------------------------------------------------------------------
منبع : قرائتي، محسن، تفسير سوره لقمان.