معرفی وبلاگ
با تو گر خواهي سخن گويد " خدا " قرآن بخوان تا شود روح تو با حق آشنا قرآن بخوان اي بشر ياد "خدا" آرامش دل مي دهد دردمندان را بود قرآن دوا ، قرآن بخوان --- مشتاق نظرات سازنده شما --خادم قرآن لطیف درویشی latif@chmail.ir
دسته
دانش افزا
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 93787
تعداد نوشته ها : 52
تعداد نظرات : 7
Online User
Rss
طراح قالب
سپاس بی حد و حصر ذات اقدس حضرت حق سبحانه و تعالی که با ارسال رسل و انزال کتب زمینه هدایت ما انسانها را فراهم نمود.
حمد بی پایان خدای را که ما از امت پیامبر آخر الازمان حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و پیرو ائمه اطهارعلیهم السلام و معتقد به مذهب حقه شیعه هستیم.
و جبین شکر بر آستان حضرت ذوالجلال می ساییم که قرآن کریم این معجزه ی مستمر و سفره ی هدایت دائمی را بر ما عرضه کرد. 

زبان ما از شکر این همه نعمت الکن است و از زبان بندگان هدایت یافته در قرآن کریم عرض می کنیم:

الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله...(43 /اعراف)

ستایش خدای را که ما را بر این مقام رهنمایی کرد، که اگر هدایت و لطف الهی نبود ما به خود به این مقام راه نمی یافتیم.

                                                                                   

مي دهد قرآن تو را درس كمال                 مي زُدايد از دلت، زنگ ملال (1)

هر كلامش يك جهان،معنا بود                   بس گهرها اندر اين ،در يا بود

مي دهدآرام ، جان خسته را                     مي گشايد قفلهاي بسته را

چون بود هر بي پناهي را پناه                   هر چه مي خواهي تو از قرآن بخواه

نيست ترديدي در آيات مبين                      هر كلامش« رحمه للعالمين »

گر تواز قرآن حق گردي جدا                       مي شود دوزخ مكانت در جزا

 

(1)_ قال رسول الله (ص):أن هذه القلوب لتصد اكما يصدأ الحديد ،أن جلاءها قراءة القرآن .

ترجمه :براستي اين قلبها زنگار گيرد ،همان طور كه آهن زنگار گيرد و همانا جلاي آنها قرائت قرآن است .     

 

  منبع : كتاب نواي ملكوت / علي عليزاده
قرآن بخوان ! تمام جهان گوش می‌شود

غیر از تو هر چه هست فراموش می‌شود


ای شعله شگفت حقیقت ! چراغ درک

پیش تشعشعات تو خاموش می‌شود


بیا به دامن قرآن زنیم دست امید 
که روح را بجز این نسخه، هیچ درمان نیست 
بود چراغ هدایت به تیرگی، قرآن 
زانحراف وضلالت جز او نگهبان نیست 

نسیم کوی جـــانــــــــــان است قرآن                   شمیم عطر رحمان است قرآن

بود روشنـــــــگر راه ســـــــــــــــعادت                  چو خورشید فروزان است قرآن

به گلزارش ، خـــــزان راهــــی نـــدارد                  بهاران در بهاران اســـــت قرآن

۱- فرزندم هيچكس و هيچ چيز را با خداوند شريك مكن!
۲- با پدر و مادرت بهترين رفتار را داشته باش!
۳- بدان كه هيچ چيز از خداوند پنهان نمي ماند!
۴- نماز را آن گونه كه شايسته است به پا دار!
۵- اندرز و نصيحت ديگران را فراموش مكن!
۶- در مقابل پيش آمدها شكيبا باش !
۷- از مردم روي مگردان و با آنها بي اعتنا مباش!
۸- با غرور و تكبر با ديگران رفتار مكن!
۹- در راه رفتن ميانه رو باش!
۱۰- بر سر ديگران فرياد مكش و آرام سخن بگو!

1 - فرزندم، از روزي كه متولد مي شوي، پشت به دنيا و رو به آخرت داشته باش. خانه اي كه تو خود به سوي آن حركت مي كني بسيار نزديك تر است از خانه اي كه از آن دور مي شوي.

2 - پا به پاي دانشمندان در مجالس بنشين و هرگز با آنها جدال نكن، از دنيا آنقدر بهره بجوي كه محتاج كسي نباشي. تا آن حد به روزه داري مشغول باش كه شهواتت به كنترل تو درآيد.

3 - دنيا دريايي عميق است. پس فرزندم كشتي خود را از ايمان بنا ساز و بادبان آن را توكل بر خدا قرار بده و توشه راهت را تقواي الهي قرار بده كه بسياري در اين دريا غرق گشته اند.

4 - فرزندم آنطور از خداوند ترس در دل داشته باش كه اگر در صحنه محشر با حسنه تمام و توشه اي پر حاضر شوي، باز به خود مطمئن نباش و آنقدر به خداوند اميد داشته باش كه اگر با گناه تمامي جن و انس در قيامت حاضر شدي، باز هم اميد به بخشش پروردگارت داشته باش.

5 - اگر در كودكي تربيت شدي، نفع آن را در بزرگي خواهي ديد.

روزي لقمان از سفري طولاني بازمي گشت. غلامش را در ميانه راه ديد، از او پرسيد، پدرم در چه حاليست؟ غلام پاسخ داد، او مرده است. لقمان گفت؛ اينك بايد خودم امور زندگي را سامان بخشم. آنگاه پرسيد؛ همسرم در چه حالي است؟ غلام گفت؛ او نيز از دنيا رفته است. لقمان گفت؛ بايد همسري ديگر انتخاب كنم. لقمان باز پرسيد؛ خواهرم چه؟ غلام گفت؛ او نيز به رحمت ايزدي پيوسته است. لقمان گفت؛ پرده حياي من در دامن خاك پنهان شد. از برادرش پرسيد، كه باز هم همان جواب را شنيد. لقمان گفت؛

پشتوانه ام را از دست دادم. لقمان بسيار صبور بود و در مرگ عزيزانش هرگز ناشكيبايي نكرد و همواره شكر خدا را به جاي مي آورد.

منبع : پايگاه حوزه

دسته ها : حكايت


فضيلت و خواص سوره لقمان
لقمان، سي و يكمين سوره قران است كه مكي و 34 آيه دارد.
در فضيلت اين سوره از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله و سلم روايت شده: هر كه اين سوره را قرائت كند در روز قيامت لقمان رفيق و همراه او خواهد بود و ده برابر تعداد كساني كه امر به معروف و نهي از منكر كرده اند به او حسنه داده مي شود(1)
امام باقر عليه السلام فرموده اند: هر كس كه هر شب سوره لقمان را قرائت نمايد خداوند سي فرشته را مأمور حفظ و نگهداري او از ابليس و سپاهيان او مي كند و اگر صبحگاه نيز اين سوره را قرائت كند، تا شب در امان و حفظ الهي خواهد بود(2)
آثار و بركات سوره
1) درمان بيماري هاي داخلي
از پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم نقل شده است: اگر سوره لقمان را بنويسند و پس از شستن نوشته، از اب ان بنوشد هر گونه بيماري دروني داشته باشند، از بين خواهد رفت و هر مرد و زني كه خونريزي در يكي از اندام خود دارد اگر نوشته سوره لقمان را بر آن موضع قرار دهند خونريزي قطع مي شود(3)
از امام صادق عليه السلام نيز روايت شده: اگر سوره لقمان را بنويسند و سپس شسته و از آب آن به مرد و زني كه در درون درد و ناراحتي دارد بنوشانند. عافيت مي يابد و از تب ها و هر گونه آزار دهنده و بيماري از او برطرف مي شود(4)
2) عزل كردن حاكم ستمگر
هر كس اين سوره را در منزل حاكمي بگذارد در همان سال معزول مي شود و هر كه آن را بنويسد و با خود دارد از درد شقيقه و تب ايمن شود(5)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت:
(1) مجمع البيان،ج8، ص74
(2) ثواب الاعمال، ص110
(3) تفسيرالبرهان، ج4، ص359
(4) همان
(5)درمان با قرآن، ص72
 منابع: «قرآن درماني روحي و جسمي محسن آشتياني، سيد محسن موسوي؛ و درمان با قرآن،محمدرضا كريمي»


لقمان نيك و بد هر كاري را مشروط به رضاي وجدان و خشنودي خداوند ميدانست و تمجيد و تحسين خلق را هدف خود قرار نميداد و از خورده گيري و عيبجويي آنها نيز هراسي نداشت و اين موضوع را نيز همواره به فرزند خود گوش زد مينمود تا روزي به جهت اطمينان خاطر، تصميم گرفت اين حقيقت را نزد پسر خود مصور سازد.
لقمان به فرزند خود گفت مركب را آماده ساز و مهياي سفر شو و چون مركب آماده شد، لقمان ابتدا خود سوار شد و پسرش را پياده دنبال خود روان كرد. در اين حال گروهي كه در مزارع خود مشغول كار بودند آنها را نظاره كردند و به زبان اعتراض گفتند:

عجب مرد سنگدلي، خود سواره و كودك معصوم را پياده به دنبال خود ميكشد.
سپس لقمان خود از مركب پياده شد و پسر را سوار بر مركب كرد تا اينكه به گروهي ديگر از مردم رسيدند، اين بار مردم با نظاره گفتند: عجب پسر بي ادب و بي تربيتي، پدر پير و ضعيف خود را پياده گذاشته و خود با نيروي جواني و تنومندي بر مركب سوار است. حقا كه در تربيت او غفلت شده است. در اينحال لقمان نيز همراه فرزند خود سوار مركب شد و هر دو سواره راه را ادامه دادند تا به گروه سوم رسيدند. مردم اين قوم چون آنها را ديدند گفتند: عجب مردم بي رحمي، هر دو چنين بار سنگيني را به حيوان ناتوان تحميل كرده اند و هيچيك زحمت پياده روي را به خود نميدهند. در اين هنگام لقمان و پسر هر دو از مركب پياده شدند و راه را پياده ادامه دادند تا به دهكده ي ديگري رسيدند. مردم با مشاهده ي آنها زبان بنكوهش گشودند و گفتند: آن دو را بنگريد، پير سالخورده و جوان خردسال هر دو پياده در پي مركب ميروند و جان حيوان را از سلامت خود بيشتر دوست دارند. 
چون اين مرحله از سفر نيز تمام شد لقمان تبسمي معني دار به فرزند خود گفت: حقيقت را در عمل ديدي؟ اكنون بدان كه هيچگاه خشنودي تمام مردم و بستن زبان آنها امكان پذير نيست پس خشنودي خداوند و رضاي وجدان را مد نظر قرار ده و به تحسين و تمجيد يا توبيخ و نكوهش ديگران توجهي نكن.

قصه هاي قرآن ص 453

گردآورنده: عليرضا قريشي

دسته ها : حكايت
X