معرفی وبلاگ
با تو گر خواهي سخن گويد " خدا " قرآن بخوان تا شود روح تو با حق آشنا قرآن بخوان اي بشر ياد "خدا" آرامش دل مي دهد دردمندان را بود قرآن دوا ، قرآن بخوان --- مشتاق نظرات سازنده شما --خادم قرآن لطیف درویشی latif@chmail.ir
دسته
دانش افزا
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 94502
تعداد نوشته ها : 52
تعداد نظرات : 7
Online User
Rss
طراح قالب
 «6» وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُواً أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ
 و برخى از مردم، خريدار سخنان بيهوده و سرگرم كننده‏اند، تا بى هيچ علمى، (ديگران را) از راه خدا گمراه كنند و آن را به مسخره گيرند؛ آنان برايشان عذابى خوار كننده است.

 
 نكته‏ها:
 كلمه‏ى «لَهْو»، به معناى چيزى است كه انسان را از هدف مهم بازدارد. «لهو الحديث»، به سخن بيهوده‏اى گويند كه انسان را از حقّ باز دارد، نظير حكايات خرافى و داستان‏هايى كه انسان را به فساد و گناه مى‏كشاند. اين انحراف گاهى به‏خاطر محتواى سخن است و گاهى به‏خاطر اسباب و ملازمات آن از قبيل آهنگ و امور همراه آن.(22)
 شخصى به نام نضربن حارث كه از حجاز به ايران سفر مى‏كرد، افسانه‏هاى ايرانى - مانند افسانه‏ى رستم و اسفنديار و سرگذشت پادشاهان - را آموخته و براى مردم عرب بازگو مى‏كرد و مى‏گفت: اگر محمّد براى شما داستان عاد و ثمود مى‏گويد، من نيز قصّه‏ها و اخبار عجم را بازگو مى‏كنم. اين آيه نازل شد و كار او را شيوه‏اى انحرافى دانست.
 برخى مفسّران در شأن نزول اين آيه گفته‏اند: افرادى كنيزهاى خواننده را مى‏خريدند تا برايشان بخوانند و از اين طريق مردم را از شنيدن قرآن توسط پيامبر باز مى‏داشتند، كه آيه‏ى فوق، در مذّمت چنين افرادى نازل شد.(23)
 اين آيه به يكى از مهم‏ترين عوامل گمراه كننده كه سخن باطل است اشاره نموده است. در آيات ديگر قرآن، به برخى ديگر از عوامل گمراهى مردم اشاره شده كه عبارتند از:
 الف: طاغوت، كه گاهى با تحقير «استخفّ قومه»(24) و گاهى با تهديد مردم را منحرف مى‏كند. «لاجعلنّك من المسجونين»(25)
 ب: شيطان، كه با وسوسه‏هايش انسان را گمراه مى‏كند. «يريد الشيطان ان يضلّهم»(26)
 ج: عالم و هنرمند منحرف كه با استفاده از دانش و هنرش ديگران را منحرف مى‏سازد. «و اضلّهم السّامرى»(27)
 د: صاحبان قدرت و ثروت، كه با استفاده از قدرت و ثروت، مردم را از حقّ بازمى دارند. «انّا اَطعنا سادتنا و كبرائنا فاضلّونا السبيلا»(28)
 ه: گويندگان و خوانندگانى كه مردم را سرگرم كرده و آنان را از حقّ و حقيقت باز مى‏دارند. «يشرى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه»
 پيام‏ها:
 1- سرمايه‏گذارى براى مبارزه و تهاجم فرهنگى عليه حقّ، سابقه‏اى طولانى دارد. «و من النّاس من يشترى لهو الحديث»
 2- هر چه در مقابل حكمت قرار گيرد، لهو و مانع رسيدن به كمال است. «الكتاب الحكيم - لهو الحديث» (تعجّب از افرادى است كه حكمت رايگان پيامبر معصوم را رها كرده و بدنبال خريد لهو از افراد لاابالى مى‏باشند.)
 



 «6» وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُواً أُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ
 و برخى از مردم، خریدار سخنان بیهوده و سرگرم کننده‏اند، تا بى هیچ علمى، (دیگران را) از راه خدا گمراه کنند و آن را به مسخره گیرند؛ آنان برایشان عذابى خوار کننده است.

 
 نکته‏ها:
 کلمه‏ى «لَهْو»، به معناى چیزى است که انسان را از هدف مهم بازدارد. «لهو الحدیث»، به سخن بیهوده‏اى گویند که انسان را از حقّ باز دارد، نظیر حکایات خرافى و داستان‏هایى که انسان را به فساد و گناه مى‏کشاند. این انحراف گاهى به‏خاطر محتواى سخن است و گاهى به‏خاطر اسباب و ملازمات آن از قبیل آهنگ و امور همراه آن.(22)
 شخصى به نام نضربن حارث که از حجاز به ایران سفر مى‏کرد، افسانه‏هاى ایرانى - مانند افسانه‏ى رستم و اسفندیار و سرگذشت پادشاهان - را آموخته و براى مردم عرب بازگو مى‏کرد و مى‏گفت: اگر محمّد براى شما داستان عاد و ثمود مى‏گوید، من نیز قصّه‏ها و اخبار عجم را بازگو مى‏کنم. این آیه نازل شد و کار او را شیوه‏اى انحرافى دانست.
 برخى مفسّران در شأن نزول این آیه گفته‏اند: افرادى کنیزهاى خواننده را مى‏خریدند تا برایشان بخوانند و از این طریق مردم را از شنیدن قرآن توسط پیامبر باز مى‏داشتند، که آیه‏ى فوق، در مذّمت چنین افرادى نازل شد.(23)
 این آیه به یکى از مهم‏ترین عوامل گمراه کننده که سخن باطل است اشاره نموده است. در آیات دیگر قرآن، به برخى دیگر از عوامل گمراهى مردم اشاره شده که عبارتند از:
 الف: طاغوت، که گاهى با تحقیر «استخفّ قومه»(24) و گاهى با تهدید مردم را منحرف مى‏کند. «لاجعلنّک من المسجونین»(25)
 ب: شیطان، که با وسوسه‏هایش انسان را گمراه مى‏کند. «یرید الشیطان ان یضلّهم»(26)
 ج: عالم و هنرمند منحرف که با استفاده از دانش و هنرش دیگران را منحرف مى‏سازد. «و اضلّهم السّامرى»(27)
 د: صاحبان قدرت و ثروت، که با استفاده از قدرت و ثروت، مردم را از حقّ بازمى دارند. «انّا اَطعنا سادتنا و کبرائنا فاضلّونا السبیلا»(28)
 ه: گویندگان و خوانندگانى که مردم را سرگرم کرده و آنان را از حقّ و حقیقت باز مى‏دارند. «یشرى لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه»
 پیام‏ها:
 1- سرمایه‏گذارى براى مبارزه و تهاجم فرهنگى علیه حقّ، سابقه‏اى طولانى دارد. «و من النّاس من یشترى لهو الحدیث»
 2- هر چه در مقابل حکمت قرار گیرد، لهو و مانع رسیدن به کمال است. «الکتاب الحکیم - لهو الحدیث» (تعجّب از افرادى است که حکمت رایگان پیامبر معصوم را رها کرده و بدنبال خرید لهو از افراد لاابالى مى‏باشند.)
 3- ابزار مخالفان راه خدا، منطق و حکمت نیست، سخنان لهو و بى پایه است. «من یشترى لهوالحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه»
 4- خرید وسایل لهو و امورى که انسان را از کمال باز مى‏دارد، نشانه‏ى جهالت و نادانى است. «یشترى لهو الحدیث... بغیر علم»
 5 - تناسب کیفر با عمل، نشانه‏ى عدالت است. آنها که حقّ را با تمسخر اهانت مى‏کنند، عذابشان اهانت آور و ذلّت‏بار است. «یتّخذها هزواً... لهم عذاب مهین»
 دورى از سخن و مجلس باطل‏
 از دیدگاه اسلام، آهنگ‏هایى که متناسب با مجالس فسق و فجور و گناه باشد و قواى شهوانى را تحریک نماید، حرام است، ولى اگر آهنگى مفاسد فوق را نداشت، مشهور فقها مى‏گویند: شنیدن آن مجاز است.
 امام باقرعلیه السلام فرمود: غنا، از جمله گناهانى است که خداوند براى آن وعده‏ى آتش داده است، سپس این آیه را تلاوت فرمود: «و من النّاس من یشترى لهو الحدیث...».(29) بنابراین غنا، از گناهان کبیره است، زیرا گناه کبیره به گناهى گفته مى‏شود که در قرآن به آن وعده‏ى عذاب داده شده است.
 در سوره‏ى حج مى‏خوانیم: «واجتنبوا قول الزّور»(30) از سخن باطل دورى کنید. امام صادق‏علیه السلام فرمود: مراد از «قول زور» آوازه خوانى و غناست.(31)
 از امام صادق و امام رضا علیهم السلام نیز نقل شده که یکى از مصادیق «لهو الحدیث» در سوره‏ى لقمان، غنا مى‏باشد.
 در روایات مى‏خوانیم:(32)
 * غنا، روح نفاق را پرورش مى‏دهد و فقر و بدبختى مى‏آورد.
 * زنان آوازه‏خوان و کسى که به آنها مزد مى‏دهد و کسى که آن پول را مصرف مى‏کند، مورد لعنت قرار گرفته‏اند، همان گونه که آموزش زنان خواننده حرام است.
 * خانه‏اى که در آن غنا باشد، از مرگ و مصیبت دردناک در امان نیست، دعا در آن به اجابت نمى‏رسد و فرشتگان وارد آن نمى‏شوند.(33)
 
 آثار مخرّب غنا
 1- ترویج فساد اخلاق و دور شدن از روح تقوا و روى آوردن به شهوات و گناهان، تا آنجا که یکى از سران بنى‏امیّه (با آن همه آلودگى) اعتراف مى‏کند: غنا، حیا را کم و شهوت را زیاد مى‏کند، شخصیت را درهم مى‏شکند و همان کارى را مى‏کند که شراب مى‏کند.
 برخى انسان‏ها از راه نوشیدن شراب و یا تزریق هروئین و مرفین مى‏توانند خود را وارد دنیاى بى‏خیالى وبى‏تفاوتى کنند، برخى هم از طریق شنیدن سخنان باطل و شهوت‏انگیزِ یک آوازه خوان، غیرت خود را نادیده مى‏گیرند و در دنیاى بى‏تفاوتى به سر مى‏برند.
 2- غفلت از خدا، غفلت از وظیفه، غفلت از محرومان، غفلت از آینده، غفلت از امکانات و استعدادها، غفلت از دشمنان، غفلت از نفس و شیطان. انسانِ امروز با آن همه پیشرفت در علم و تکنولوژى، در آتشى که از غفلت او سرچشمه مى‏گیرد، مى‏سوزد.
 آرى، غفلت از خدا، انسان را تا مرز حیوانیّت، بلکه پائین‏تر از آن پیش مى‏برد. «اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون»(34)
 امروزه استعمارگران براى سرگرم کردن و تخدیر نسل جوان، از همه‏ى امکانات از جمله ترویج آهنگ‏هاى مبتذل از طریق انواع وسائل و امواج، براى اهداف استعمارى خود سود مى‏جویند.
 3- آثار زیانبار آهنگ‏هاى تحریک‏آمیز و مبتذل بر اعصاب، بر کسى پوشیده نیست. در کتاب تأثیر موسیقى بر روان و اعصاب، نکات مهمّى از پایان زندگى و فرجام بدِ نوازندگان آلات موسیقى و گرفتارى آنها به انواع بیمارى‏هاى روانى و سکته‏هاى ناگهانى و بیمارى‏هاى قلبى و عروقى و تحریکات نامطلوب ذکر شده که براى اهل نظر قابل توجّه و تأمّل است.(35)
 خواننده‏ى عزیز!
 خداوند، جهان را براى بشر و بشر را براى تکامل و رشد و قرب معنوى آفرید. او جهان آفرینش را مسخّر ما نمود و فرشتگان را به تدبیر امور ما وادار کرد. انبیا و اولیا را براى هدایت ما فرستاد و آنان تا سرحدّ مرگ و شهادت پیش رفتند. فرشتگان را براى آدم به سجده وا داشت، روح الهى را در انسان دمید و بهترین صورت و سیرت را به انسان عطا کرد، قابلیّت رشد تا بى‏نهایت را در او به ودیعه گذاشت، او را با عقل، فطرت، و انواع استعدادها مجهّز نمود و تنها در آفرینش او، به خود آفرین گفت. «فتبارک اللّه احسن الخالقین»(36)
 آیا این گل سرسبد هستى، با آن همه امتیازات مادّى و معنوى، باید خود را در اختیار هر کسى قرار دهد؟ امام کاظم‏علیه السلام فرمود: به هر صدایى گوش فرا دهى، برده‏ى او هستى. آیا حیف نیست ما برده یک خواننده‏ى کذائى باشیم؟!
 آیا شما حاضرید هر صدایى را روى نوار کاست ضبط کنید؟ پس چگونه ما هر صدایى را روى نوار مغزمان ضبط مى‏کنیم؟ عمر، فکر و مغز، امانت‏هایى است که خداوند به ما داده تا در راهى که خودش مشخّص کرده صرف کنیم و اگر هر یک از این امانت‏ها را در غیر راه خدا صرف کنیم به آن امانت خیانت کرده‏ایم و در قیامت باید پاسخگو باشیم.
 قرآن با صراحت در سوره‏ى اسراء مى‏فرماید: «انّ السمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولاً»(37) گوش و چشم و دل همگى مورد سئوال قرار مى‏گیرند. آرى انسان باید نگهبان چشم و گوش و دل خود باشد و اجازه ندهد هر ندایى وارد آن شود. در حدیث مى‏خوانیم: دل، حَرَم خداست، نگذارید غیر خدا وارد آن شود.(38)
 اسلام، براى برطرف کردن خستگى و ایجاد نشاط، راه‏هاى مناسب و سالمى را به ما ارائه کرده است؛ ما را به سیر و سفر، ورزش و شنا، کارهاى متنوّع و مفید، دید و بازدید، گفتگوهاى علمى و انتقال تجربه، رابطه با فرهیختگان و مهم‏تر از همه ارتباط با آفریدگار هستى و یاد او که تنها آرام‏بخش دل‏هاست، سفارش کرده است. چرا خود را سرگرم لذّت‏هایى کنیم که پایانش، ذلّت و آتش باشد. حضرت على علیه السلام مى‏فرماید: «لا خیر فى لذّةٍ من بعدها النّار»(39)، در لذّت‏هایى که پایانش دوزخ است خیرى نیست. «مَن تَلذّد لمعاصى اللّه اَورثه اللّه ذلّاً»(40) هر کس با گناه و از طریق آن لذّت‏جویى کند، خداوند او را خوار و ذلیل مى‏نماید.



22) تفسیر المیزان، ذیل آیه.
23) تفسیر نمونه، ذیل آیه.
24) زخرف، 54.
25) شعراء، 29.
26) نساء، 60.
27) طه، 85.
28) احزاب، 67.
29) کافى، ج‏6، ص‏431.
30) حج، 30.
31) کلمه‏ى «زور» به معناى باطل، دروغ و انحراف از حقّ است و غنا، یکى از مصادیق باطل است.
32) این روایات در ابواب حرمت غنا در مکاسب محرّمه و کتب روایى آمده است.
33) میزان الحکمه.
34) اعراف، 179.
35) تفسیر نمونه، ج 17، ص 19 - 27.
36) مؤمنون، 14.
37) اسراء، 36.
38) بحار، ج‏67، ص‏25.
39) دیوان امام‏على‏علیه السلام، ص‏204.
40) غررالحکم، 3565.

منبع : قرائتی، محسن، تفسیر سوره لقمان ص 4




X