معرفی وبلاگ
با تو گر خواهي سخن گويد " خدا " قرآن بخوان تا شود روح تو با حق آشنا قرآن بخوان اي بشر ياد "خدا" آرامش دل مي دهد دردمندان را بود قرآن دوا ، قرآن بخوان --- مشتاق نظرات سازنده شما --خادم قرآن لطیف درویشی latif@chmail.ir
دسته
دانش افزا
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 94493
تعداد نوشته ها : 52
تعداد نظرات : 7
Online User
Rss
طراح قالب
 حكمت، بينشى است كه در سايه‏ى معرفت الهى پديد آيد و بر اساس فكر در اسرار هستى و رسيدن به حقّ، نور و تقوا مى‏توان به آن دست يافت.
 امام باقرعليه السلام فرمودند: حكمت، همان فهم، معرفت و شناخت عميق است، شناختى كه انسان را به بندگى خدا و رهبر آسمانى وا دارد و از گناهان بزرگ دور سازد. امام صادق‏عليه السلام فرمودند: رأس حكمت، طاعت خداوند است.(49)
 راغب در معناى اين واژه مى‏گويد: حكمت، رسيدن به حقّ به واسطه‏ى علم و عقل است.(50)
 پيامبرصلى الله عليه وآله فرمودند: من سراى حكمت هستم و علىّ درگاه آن، هركس طالب حكمت است بايد از اين راه وارد شود. «انا دار الحكمة و علىّ بابها فمن اراد الحكمة فليأت الباب»(51) در روايات متعدّد، اهل‏بيت‏عليهم السلام دروازه و كليد حكمت معرّفى شده‏اند.(52)
 
 ارزش حكمت‏
 يكى از وظايف انبيا، آموزش كتاب و حكمت است. «و يعلّمهم الكتاب و الحكمة»(53)
 حكمت، همتاى كتاب آسمانى است و به هر كس حكمت عطا شود، خير كثير داده شده است. «يؤتى الحكمة من يشاء و من يؤت الحكمة فقد اوتى خيرا كثيرا»(54)
 به گفته‏ى روايات؛ حكمت، همچون نورى است كه در جان قرار مى‏گيرد و آثار آن در گفتار و رفتار انسان پيدا مى‏شود.(55)
 حكمت، بينش و بصيرتى است كه اگر در فقير باشد، او را در جامعه از ثروتمند محبوب‏تر مى‏كند و اگر در صغير باشد، او را بر بزرگسالان برترى مى‏بخشد.(56)
 حكمت، گمشده‏ى مؤمن است(57) و در فراگيرى آن به قدرى سفارش شده است كه فرموده‏اند: همان گونه كه لؤلؤ قيمتى را از ميان زباله بر مى‏داريد، حكمت را حتّى اگر از دشمنان بود فراگيريد.(58)
 فرد حكيم در مسائل سطحى و زودگذر توقّف ندارد، توجّه او به عاقبت و نتيجه‏ى امور است. نه نزاعى با بالا دست خود دارد و نه زيردستان را تحقير مى‏كند، سخنى بدون علم و آگاهى نمى‏گويد و در گفتار و رفتارش تناقضى يافت نمى‏شود.
 نعمت‏هاى الهى را ضايع نمى‏كند و به سراغ بيهوده‏ها نمى‏رود، مردم را مثل خود دوست دارد و هر چه را براى خود بخواهد براى آنان مى‏خواهد و هرگز با مردم حيله نمى‏كند.
 حكمت چگونه به دست مى‏آيد؟
 حكمت، هديه‏اى است كه خداوند به مخلصين عنايت مى‏فرمايد. در روايات متعدّد مى‏خوانيم: «مَن اَخلَصَ للّه اربعين صَباحاً ظَهرت يَنابيع الحكمة من قلبه على لسانه»، هر كس چهل شبانه روز كارهايش خالصانه باشد، خداوند چشمه‏هاى حكمت را از دل او به زبانش جارى مى‏سازد.(59)
 در حديث ديگرى مى‏خوانيم: كسى كه در دنيا زاهد باشد و زرق و برق‏ها او را فريب ندهد، خداوند حكمت را در جانش مستقر مى‏كند.(60) حفظ زبان، كنترل شكم و شهوت، امانتدارى، تواضع و رها كردن مسائل غير مفيد، زمينه‏هاى پيدايش حكمت است.(61)
 
 نمونه‏هاى حكمت
 خداوند در سوره‏ى اسراء از آيه 22 تا آيه 38 دستوراتى داده و در پايان مى‏فرمايد: اين اوامر و نواهى حكمت‏هايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است، آن دستورات عبارتند از:
 يكتاپرستى و دورى از شرك، احسان و احترام به والدين به خصوص در هنگام پيرى، گفتار كريمانه و تواضع همراه با محبّت، دعاى خير به آنان، پرداخت حقّ الهى به اولياى خدا، فقرا و در راه ماندگان، پرهيز از اسراف و ولخرجى، ميانه‏روى در مصرف، پرهيز از نسل‏كشى و عمل نامشروع جنسى، دورى از تصرّف در مال يتيم، اداى حقّ مردم و دورى از كم فروشى، پيروى نكردن از چيزى كه به آن هيچ علم و آگاهى ندارى و دورى از راه رفتن متكبّرانه. سپس مى‏فرمايد: «ذلك مما اوحى اليك ربّك من الحكمة» اين سفارشات نمونه‏هاى حكمت الهى است.
----------------------------------------------------------------------------------------------

49) امالى صدوق، ص‏487.
50) مفردات.
51) العمدة، ص‏295.
52) بحار، ج‏23، ص‏244.
53) بقره، 129 ؛ آل‏عمران، 164 و جمعه، 2.
54) بقره، 269.
55) بحار، ج 14، ص 316.
56) بحار، ج 67، ص 458.
57) نهج‏البلاغه، حكمت 80.
58) بحار، ج 2، ص 97 و 99.
59) جامع الاخبار صدوق، ص 94.
60) بحار، ج 73، ص 48.
61) ميزان الحكمة
---------------------------------------------------------------------------------------------
منبع : قرائتي، محسن، تفسير سوره لقمان،


X