معرفی وبلاگ
با تو گر خواهي سخن گويد " خدا " قرآن بخوان تا شود روح تو با حق آشنا قرآن بخوان اي بشر ياد "خدا" آرامش دل مي دهد دردمندان را بود قرآن دوا ، قرآن بخوان --- مشتاق نظرات سازنده شما --خادم قرآن لطیف درویشی latif@chmail.ir
دسته
دانش افزا
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 93758
تعداد نوشته ها : 52
تعداد نظرات : 7
Online User
Rss
طراح قالب

۱- فرزندم هيچكس و هيچ چيز را با خداوند شريك مكن!
۲- با پدر و مادرت بهترين رفتار را داشته باش!
۳- بدان كه هيچ چيز از خداوند پنهان نمي ماند!
۴- نماز را آن گونه كه شايسته است به پا دار!
۵- اندرز و نصيحت ديگران را فراموش مكن!
۶- در مقابل پيش آمدها شكيبا باش !
۷- از مردم روي مگردان و با آنها بي اعتنا مباش!
۸- با غرور و تكبر با ديگران رفتار مكن!
۹- در راه رفتن ميانه رو باش!
۱۰- بر سر ديگران فرياد مكش و آرام سخن بگو!

1 - فرزندم، از روزي كه متولد مي شوي، پشت به دنيا و رو به آخرت داشته باش. خانه اي كه تو خود به سوي آن حركت مي كني بسيار نزديك تر است از خانه اي كه از آن دور مي شوي.

2 - پا به پاي دانشمندان در مجالس بنشين و هرگز با آنها جدال نكن، از دنيا آنقدر بهره بجوي كه محتاج كسي نباشي. تا آن حد به روزه داري مشغول باش كه شهواتت به كنترل تو درآيد.

3 - دنيا دريايي عميق است. پس فرزندم كشتي خود را از ايمان بنا ساز و بادبان آن را توكل بر خدا قرار بده و توشه راهت را تقواي الهي قرار بده كه بسياري در اين دريا غرق گشته اند.

4 - فرزندم آنطور از خداوند ترس در دل داشته باش كه اگر در صحنه محشر با حسنه تمام و توشه اي پر حاضر شوي، باز به خود مطمئن نباش و آنقدر به خداوند اميد داشته باش كه اگر با گناه تمامي جن و انس در قيامت حاضر شدي، باز هم اميد به بخشش پروردگارت داشته باش.

5 - اگر در كودكي تربيت شدي، نفع آن را در بزرگي خواهي ديد.

 انسان بايد دائما بين اين دو نظر باشد : نظر به ذلّ و فقر امكانى ، و رحمت و نعمت واجبى ، تا جمع شود بين خوف و رجاء كامل ، چنانچه در حديث شريف كافى نقل فرمايد از حضرت صادق  ـ  عليه السلام  ـ  كه :
در وصيت لقمان چيزهاى بسيار عجيب بود ، و عجبتر چيزى كه در آن بود ، آن بود كه به فرزند خود گفت : از خدا بترس ، ترسى كه اگر در درگاه او بيائى با خوبيهاى ثقلين ، عذاب كند تو را. و اميدوار باش به خدا ، اميدى كه اگر بيائى او را به گناه ثقلين ، رحمت كند تو را.


پس حضرت صادق (عليه السلام) فرمود : هيچ بنده مؤمنى نيست مگر آن كه در قلب او دو نور است : نور خوف ، و نور رجا ، كه اگر هر يك را با ديگرى موازنه كنى نچربد بر آن .


متن روايت چنين است :
عن ابى عبدالله  ـ  عليه السلام  ـ  قال : قلت له : ما كان فى وصية لقمان ؟ قال : كان فيها الاعاجيب ، و كان اعجب ما كان فيها ان قال لابنه : خف الله  ـ  عز و جل خيفة لو جئته ببر الثقلين لعذبك ، و ارج الله رجاء لو جئته بذنوب الثقلين لرحمك . ثم قال ابو عبدالله  ـ  عليه السلام  ـ  كان ابى يقول : انه ليس من عبد مؤمن الا (و) فى قلبه نوران : نور خيفة و نور رجاء ، لو وزن هذا لم يزد على هذا و لو وزن هذا لم يزد على هذا (اصول كافى ، ج 2 ، ص 55 ، باب الخوف و الرجاء ، ح 1).

-----------------------------------
منبع : امام خميني؛ شرح حديث جنود عقل و جهل، ص 145-146

امام محمد باقر عليه السلام فرمودند: در نصايح لقمان به پسرش، اين است كه گفت: پسرم ! اگر درباره مرگْ ترديد دارى، خواب را از خود دور كن ـ كه نخواهى توانست ـ و اگر درباره رستاخيزْ ترديد دارى ، بيدار شدن از خواب را از خود دور كن ـ كه نخواهى توانست-؛ زيرا اگر انديشه كنى، مى‏دانى كه جان تو در دست ديگرى است و همانا خواب، به منزله مرگ است و بيدارى پس از خواب، به منزله بر انگيخته شدن پس از مرگ.

لقمان همچنين گفت: «اى پسرم! آن چنان به مردم نزديك نشو كه از دل‏هاى آنان دور شوى و آن چنان دور نشو كه خوار شوى. هر موجودى، همنوع خود را دوست مى‏‌دارد و همانا آدميزاد نيز همنوع خود را دوست مى‏‌دارد.
خوبى يا متاع خود را جز در برابر مشترىِ آن، نگستران. چنان كه ميان قوچ و گرگ، دوستى و رفاقتى نيست، ميان نيكوكار و بدكار نيز دوستى و رفاقتى نيست.
هر كه به زشتى [يا قير ]نزديك شود، پاره‌‏اى از آن به تنش مى‏‌چسبد.
هر كه با بدكارْ همدستى كند، بعضى از روش‏هاى او را مى‏‌آموزد.
هر كه جدال را دوست بدارد، دشنام مى‏‌شنود.
و هر كه وارد جاهاى بد شود، متّهم مي‌شود و هر كه با رفيقِ بد همراهى كند، سالم نمى‏‌ماند، و هر كه زبانش را در اختيار نگيرد، پشيمان مى‏‌گردد.
اى پسرم ! با صد نفر رفاقت كن ؛ ولى حتّى با يك نفر هم دشمنى نكن.


 متن حديث:

الامام الباقر عليه السلام:
كانَ فيما وَعَظَ بِهِ لُقمانُ عليه السلام ابنَهُ أن قالَ: يا بُنَيَّ ، إن تَكُ في شَكٍّ مِنَ المَوتِ ، فَارفَع عَن نَفسِكَ النَّومَ ولَن تَستَطيعَ ذلِكَ . وإن كُنتَ في شَكٍّ مِنَ البَعثِ ، فَادفَع عَن نَفسِكَ الاِنتِباهَ ولَن تَستَطيعَ ذلِكَ ، فَإِنَّكَ إذا فَكَّرتَ عَلِمتَ أنَّ نَفسَكَ بِيَدِ غَيرِكَ ، وإنَّمَا النَّومُ بِمَنزِلَةِ المَوتِ ، وإنَّمَا اليَقَظَةُ بَعدَ النَّومِ بِمَنزِلَةِ البَعثِ بَعدَ المَوتِ .
وقالَ : قالَ لُقمانُ عليه السلام : يا بُنَيَّ ، لا تَقتَرِب فَيَكونَ أبعَدَ لَكَ ولا تَبعُد فَتُهانَ . كُلُّ دابَّةٍ تُحِبُّ مِثلَها ، وَابنُ آدَمَ لا يُحِبُّ مِثلَهُ . لا تَنشُر بِرَّكَ (بَزَّكَ) إلا عِندَ باغيهِ، وكَما لَيسَ بَينَ الكَبشِ وَالذِّئبِ خُلَّةٌ ، كَذلِكَ لَيسَ بَينَ البارِّ وَالفاجِرِ خُلَّةٌ، مَن يَقتَرِب مِنَ الرَّفثِ (الزِّفتِ) يَعلَق بِهِ بَعضُهُ كَذلِكَ مَن يُشارِكِ الفاجِرَ يَتَعَلَّم مِن طُرُقِهِ ، مَن يُحِبَّ المِراءَ يُشتَم ، ومَن يَدخُل مَدخَلَ السَّوءِ يُتَّهَم ، ومَن يُقارِن قَرينَ السَّوءِ لا يَسلَم ومَن لا يَملِك لِسانَهُ يَندَم .
وقالَ : يا بُنَيَّ ، صاحِب مِئَةً ولا تُعادِ واحِداً.



« قصص الأنبياء،ص190ح239، بحارالانوار ج13ص417 » 

--------------------------------

منبع : پايگاه مشرق


 امام على عليه السلام ( ـ در بيان موعظه هاى لقمان عليه السلام به پسرش ـ ) :اى پسرم! كسى كه يقينش كم شده و نيّتش در طلبِ روزى ضعيف گشته ، [بايد بداند كه] خداوند ـ تبارك و تعالى ـ به اراده خود، او را در سه حالتْ آفريده و به او روزى داده است ، كه در هيچ يك از آن [حالت]ها كارى از دست او بر نمى آمد. [بنابر اين، او بايد بداند كه ]خداوند ـ تبارك و تعالى ـ اورا در حالت چهارم نيز روزى مى دهد . حالت اوّل، اين است كه او در رحم مادرش بود و خداوند عز و جل او را در جايى استوار، روزى رساند ، به طورى كه گرما و سرما اذيّتش نكرد. سپس [در حالت دوم] او را از آن جا بيرون آورد و روزىِ او را از راه شير مادرش جارى ساخت و با اين وسيله، او را كفايت كرد وپرورش داد و بى آن كه او توان و نيرويى داشته باشد، او را بزرگ كرد. سپس [در حالت سوم] ، او را از شير گرفت و روزىِ او را در كسب و كار پدر و مادرش قرار داد، و چنان در دل هاى آنان براى او محّبت و رحمت نهاد كه گويى غير از آن، چيز ديگرى ندارند ؛ به طورى كه در بسيارى از حالات ، او را بر خودشان مقدّم مى داشتند. تا اين كه [به حالت چهارم رسيد و] بزرگ و عاقل شد وبراى خودش مشغول كسب و كار گرديد . [در اين حال ،] عرصه بر او تنگ شد و به پروردگارش بد گمان گشت و همه حقوق خدا را در مالش انكار كرد، و از ترس تنگىِ روزى و بدگمانى به اين كه خداوند ـ تبارك و تعالى ـ اكنون و در آينده، روزىِ بازماندگانِ او را بدهد ، بر خود و خانوانده اش سخت گرفت . اى پسرم! بدترين بنده، همين است .

حكمت نامه لقمان ، ص 217 ، ح 346 الخصال : ص ۱۲۲ ح ۱۱۴ ، بحار الأنوار : ج ۱۳ ص ۴۱۴ ح ۵ .

------------------------------------------------------------------------

منبع:حديث نت

X